“
نتایج تحقیقات (پینتریچ وشانک،۲۰۱۰) نشان داد، در چهارچوب روابط دانشآموز و معلم مطمئناً احساس توجه، نگرانی، حمایت و احترام به دانشآموز تعامل مثبت میان معلم – دانشآموز با پیامدهای انگیزشی مثبت ارتباط دارد (رجوع شود به کالبریسی، پو،۱۹۹۰؛ میجلی، بیوکنن[۱۱۷]،۱۹۹۳؛ میجلی، فلد لافر، اکلز،۱۹۹۸؛ ناتریلو،۱۹۸۶) (اکلز، میجلی، ویگفیلد، رومن، ۱۹۹۳؛ میجلی،۱۹۸۹).
بروفی وگود (۱۹۸۶) در مرور تحقیقات فرایند – تولید در تدریس، خاطرنشان میکنند که جو هیجانی کلاس (که به وسیله انتقاد معلم و عاطفه منفی معلم و دانشآموز مشخص میشود) میتواند با پیشرفت دانشآموز مرتبط باشد. گرچه آن ها اشاره میکنند که یک جو عاطفی بسیار منفی میتواند تأثیر منفی بر پیشرفت داشته باشد؛ اما یک جو عاطفی گرم لزوم با پیشرفت ارتباط ندارد آن ها اظهار میکنند که جو خنثی همانند جو صمیمی، تنها به عنوان تقویتکننده (حمایتکننده) پیشرفت عمل میکند. درعینحال باید متذکر شد، این مطالعات کلاسی تنها بر پیشرفت دانش آموزان در آزمونهای استاندارد متمرکزشده است سازههای انگیزشی معمولاً بررسی نشدهاند باوجوداین واضح است که تعامل مثبت –معلم دانشآموز در سطح مدرسه میتواند جوی مثبت را برای تمام اعضای جامعه مدرسه ایجاد کند. جو مدرسه به احساس اطمینان و امنیت شخصی دانشآموز و معلم اشاره دارد.
لی وبریک (۱۹۸۹) نشان دادهاند، مدارسی که محیط امن و آرام فراهم میکنند باعث پیشرفت بالاتری، بهویژه برای دانش آموزان اقلیت میشوند. همان گونه که عقل سلیم به ما میگوید وهمان گونه که هرم نیازهای مازلو (۱۹۵۴) پیشنهاد میکند، اگر افراد راجع به بقاوامنیت خود احساس نگرانی کنند، برای آنان رسیدن به سایر اهداف دشوار میشود؛ بهاینترتیب، برای مدارس مهم است که محیطی امن و مطمئن را برای همه دانش آموزان و کارکنان ایجاد کنند.
نتایج تحقیقات اسپالدینگ (۱۹۹۵) نشان داد ،اگر رابطه نباشد، آموزش معنی ندارد. معلمان در همان آغاز کار متوجه میشوند که یکی از اولین و مهمترین مسائل، نحوه برقراری ارتباط بادانش آموزان است. مسلم است که چگونگی کیفیت رابطه معلم و دانشآموز تا حد زیادی روی یادگیری آن ها تأثیر میگذارد.
به نظر صالحیان ،چنانچه معلمان بخواهند در روابط انسانی موفق باشند، باید انواع ارتباط و مهارتهای اساسی ارتباط را مدنظر قرار دهند (صالحیان،۱۳۷۹). به زعم اردبیلی ، روابط انسانی خوب روابطی است که بهسلامت روانی، اجتماعی و ذهنی منجر شود (اردبیلی،۱۳۶۷)
به نظر خین وتاسامی ،در حالی که معلمان میتوانند از مجموعهای از دانش و مهارت در تدریس استفاده کنند، ارتباط خوب بادانش آموزان مربوط به شخصیت و خصوصیات مؤثری است که معلم نیاز به دانستن آن ها دارد (خین و تاسامی ، ۲۰۰۵).
از نظر کازدن ،در واقع جنبههای مؤثر و روابط میان فردی اساسی در کلاس برای یادگیری دانشآموزان از جنبههای فهم ذهنی کماهمیت نیستند (کازدن،۲۰۰۱).
شعاری نژاد بیان میکند ،نداشتن ثبات عاطفی، اضطراب و تشویش خاطر دائمی و ناتوانی در کـنترل اضطراب، از معیارها و مشخصات معلم ضعیف[۱۱۸] محسوب میشوند. ولی شناسایی و پیشبینی این تغییرات خلقی میتواند از شدت این ضعف بکاهد (شعاری نژاد، ۱۳۷۵).
نتایج تحقیقات عصاره نشان داد ،شخصیت معلم، نوع رابطه او (صـمیمی یـا خشک) بادانش آموزان، نگاه عادلانه و بدون تبعیض او به همه دانش آموزان، میدان دادن به مشارکت دانش آمـوزان در کـلاس و یکطرفه یا دوطرفه بودن کلاس، روش تدریس و بهرهگیری از فنهای جذاب و بدیع، تسلط معلم بر موضوع درس، دقت و پیگیری در مورد یادگیری دانـش آموزان، تلاش معلم برای عینی و عملی کردن درس و روشن کردن رابطه آن بازندگی آینده و همچنین داشـتن اطلاعات حاشیهای، رعایت نظم و دقـت و ظـاهر مطلوب و موردپسند، در نگرش دانش آموزان نسبت به درس موردنظر مؤثر است ،کلاسهایی که در آن ها مدیریت ضعیف اعمال میشود مکان مناسبی برای تدریس و یادگیری نیستند. سکوت، آرامش و اطمینان روزافزون در کلاس برای سلامت روانی معلم و دانشآموز ضروری است(عصاره،۱۳۸۹).
به نظر عظیمی (۱۳۸۲) تنبیههایی[۱۱۹] که معلمان بر دانشآموزان روا میدارند ازیکطرف مشکلات عاطفی و اختلالات رفتاری را موجب میگردد و از طرف دیـگر در رابطه معلم-شاگرد آشفتگی ایجاد کرده، امکان بازسازی و ترمیم آن را مـشکل و در مـواقعی دور از دسـترس مـیسازد. در چـنین شرایطی او تـصور مـنفی را که از معلم تنبیه گرا دارد ممکن است به معلمان دیگر، محیط آموزشی و حتی فضای فیزیکی مدرسه تعمیم دهد. معلمان پرخاشگر و هـیجانی کـه از عهده کنترل رفتار خودشان برنمیآیند با تنبیههای شدید و مـکرر آثـار سـوء در سـازگاری شاگردان خـود خـواهند گذاشت و مقاومت آن ها را در یادگیری دروس بر خواهند انگیخت.
ادیب نیا (۱۳۸۳) نشان داد که افزون بر تسلط نداشتن معلمان بر اجرای روش تدریس فعال، عوامل دیگری چون نارضایتی شغلی، مدیریت نامناسب کلاس درس، نبودن تعامل و ارتباط عاطفی بین معلم و دانشآموز از موانع اجرای روش تدریس فعال هستند.
در بررسی تأثیر بدرفتاری معلم[۱۲۰] بر دانشآموزان، نایییان دریافت کـه میان خستگی جسمانی و عاطفی و تعارض در پرهیز از تنبیه شدید و مکرررابطه وجود دارد. معلمانی که خواهان روابطی موفقیت آمیز بادانش آموزان خود هستند، یعنی رابطهای که انگیزش تحصیلی آنان را افزایش دهد، نباید برای آموزش رفتار مناسب، بر تنبیه متکی باشند معلمانی که میتوانند در لحظات بحرانی آرامش خود را حفظ کنند فقط قادر خواهند بود به نحوی با چنین موقعیتهایی کنار آیند که بر روابطشان بادانش آموزان آسیب جدی وارد نشود (ناییینان، ۱۳۷۳).
به نظر علم الهدایی ،احترام متقابل بین معلم شاگرد شرط اصلی حسن رابطههاست. احساس احترام به معلم بسیار مطلوب است ولی وحشت[۱۲۱] از او نه. چاشنی احترام، محبت است و چاشنی وحشت، تنفراست. در احترام جذبه متقابل وجود دارد و در وحشت حالت دفع و گریز. بسیاری از متخصصان علوم تربیتی معتقدند که احترام قائل شدن برای همه فراگیران در کلاس یک اصل است. بهواقع کلاسی که میدان مجادله و کشمکشهای غیراصولی و غیرعلنی بین معلم و دانشآموز باشد، نامطلوبترین محیط را برای یادگیری فراهم میکند (علم الهدایی، ۱۳۸۲).
بیات (۱۳۸۹) بیان میکند، شخصیت معلم، نوع رابطه او (صـمیمی یـا خشک) بادانش آموزان، نگاه عادلانه و بدون تبعیض او به همه دانش آموزان، میدان دادن به مشارکت دانش آمـوزان در کـلاس و یکطرفه یا دوطرفه بودن کلاس، روش تدریس و بهرهگیری از تکنیکهای جذاب و بدیع، تسلط معلم بر موضوع درس، دقت و پیگیری در مورد یادگیری دانـش آموزان، تلاش معلم برای عینی و عملی کردن درس و روشن کردن رابطه آن بازندگی آینده و همچنین داشـتن اطلاعات حاشیهای، رعایت نظم و دقـت و ظـاهر مطلوب و موردپسند، در نگرش دانش آموزان نسبت به درس موردنظر مؤثر است.
“
[شنبه 1401-09-19] [ 11:03:00 ب.ظ ]
|